فراموش کردن یک نفر
مثل فراموشی خاموش کردن چراغ حیاط خلوت است
برای همین
همهِ روز بعد روشن میماند
بعد
همان چراغ
یادآور ات میشود
.
.
پیاده روهای این خیابانها خراب شده اند
مست اند
خیال برشان داشته
که تو دست در گردن من داری
نمیدانند
من با هر بارانی
اندوه فراموش شده ام را
با خود به خیابان میبرم
و تویی در کار نیست …
.
.
گاهی بدون بغض و گریه و بدون داد و هوار ، باید قبول کنی فراموش شدنت را !
ادامه مطلب ...